یک تکه بسیار کثیف از ما
“ You can’t find the heart of anything to stick the knife. “
جمله بالا ( که از نظر بنده در رده یک جمله قصار تمام عیار قرار می گیره !!! ) یکی از دیالوگهای فیلم گنگستر آمریکایی هست ... شاید بشه اون رو اینطور ترجمه کرد : " نمی تونی قلب هر چیزی رو پیدا کنی و با خنجر سوراخش کنی " ... همین امروز بود که این فیلم رو دیدم و احتمالاً فردا هم یه جایی روی دیوار پیدا می کنم برای چسبوندن این نوشته تا همیشه جلوی چشمم باشه ... لااقل واسه مدتی که لازمه ....

امروز فرصتی دست داد تا فیلم گنگستر آمریکایی رو ببینم ... بعد از مدتها دوری از فیلمبازی ، دیدن این فیلم بنده رو حسابی سرحال آورد ... بنظرم این فیلم از اون دسته فیلمهایی هست که به یه بار دیدنش می ارزه ... فیلم از همون آغاز ، یعنی زمانیکه لوگوی کمپانی یونیورسال میاد روی تصویر ، با اون موسیقی دبش ( صد در صد موزیک متن این فیلم رو گیر میارم ... شک نکنید !!! ) می گه که " من متفاوتم " و پر بیراه هم نمیگه .... صحنه خشن آغازین که به ما حالی می کنه " با یه دنزل واشنگتن خشن و بد من " روبرو هستیم حرفی واسه گفتن نمی ذاره و به بیننده هشدار می ده : " اگه با این تیریپ فیلم حال نمی کنی باقی فیلم رو نبین داداش !!!... خصوصاً جاهایی که دنزل هست!!! " و اگر بیننده ، اهل اینجور فیلمها نیست به نفع خودشه این نصیحت و هشدار فیلم رو با جان و دل قبول کنه ...
خود من قبل از دیدن فیلم ، فقط اسمش رو شنیده بودم و البته می دونستم دو بازیگر بسیار بسیار محبوب بنده ( دنزل واشنگتن سیاه پوست و راسل کرو سفید پوست ) در این فیلم بازی دارند و از نظر من همین کافیست برای دیدن یه فیلم... .
همون افتتاحیه فیلم ( دنزل و سیگار و البته خون و مقدار زیادی آتش ) و صحنه بعد از اون که " جمعیت رو در روز شکرگزاری نشون می ده " میخ رو می کوبه و افرادی مثل بنده رو می کشونه هرجا که می خواد : صفحه کاملاً تاریکه ، یک در بالا می ره و تصویر روشن می شه و کم کم قامت یک نفر پیدا می شه که پشت به ما و رو به جمعیت ایستاده در حالیکه روز شکرگزاری رو تبریک می گه و بسته هایی رو داخل جمعیت پرت می کنه ... فکر می کنم صحنه "روز شکرگزاری " رو یه پنج شش باری دیدم ... اینطور بگم که اول دیدنِ فیلم ، سر همون صحنه گیر کردم : فیلمبرداری با دوربینِ روی دست از داخل جمعیت و رو به بالا آدم رو در موقعیت یکی از همون آدمهای داخل جمعیت قرار می ده که دست دراز کردن واسه کمک و این واقعاً حیرت انگیز بود ... بازی واشنگتن ( که در فیلمهای زیادی بچه مثبت بوده ) اینجا جالبه ، اون نقش فرانک لوکاس ( که یه امپراطوری توزیع مواد مخدر بپا می کرده و ظاهراً در واقعیت هم وجود داشته ) رو بازی می کنه و شخصیت جالبی در فیلم داره : در عین ریلکس بودن و حتی بنظر احساستی بودن ( توجه شود به مخ زدن دختر زیبا روی توسط او ) ، شدیداً خشن و بی رحم هست با عکس العملهای آنی ( توجه شود به خرد خاکشیر کردن کله و مغز یک بنده خدایی با پیانو در جمع مهمانان بازهم توسط او ) ... یه جور آدمی که حد وسط نداره ، یا صفرِ صفر یا یکِ یک ... اگه این شخصیت رو چند باری ببرید زیر رادیکال می رسید به آرش پرانتز نویس ، آخه از شما چه پنهون بنده هم همینطورم : شدیداً حد وسط ندارم یا صفر یا یک ( یه جورایی دیجیتال )...
البته از پلیس وظیفه شناس فیلم ( با بازی راسل کرو ) هم نباید بسادگی گذشت ... حدیث آدمهایی هست که می خوان پاک باشند ( یا اینطوری بنظر میاد !!! ) ... کسی که در نیوجرسی زندگی می کنه ( حتماً می دونید که زندگی در نیوجرسی یک فحشه !!! ) با یه ماشین مسخره ( که شبیه یه فحشه با چهار چرخ ) و البته شهره به درستکاری و امانت داری ... البته این حضرت آقا ... هیچی ولش ...
یه نکته دیگه هم اینکه اینجا همه خاکستری هستن ، چه سفیدها و چه سیاه ها ... البته این نظر بنده هست ...
با اینکه فیلم رو هنوز کامل ندیدم ( فعلاً پلیسها افتادند دنبال توزیع کننده های Blue Magic) ولی باید گفت گنگستر آمریکایی در کل فیلمی هست که فقط با گذاشتن دوربین روی یه سه پایه ساخته نشده و تک تک تصاویر کار شده ( کاش می شد بیشتر مثال می زدم !!! ) ، تصویر و موسیقی و بازی بهم گره خوردن فقط برای اینکه یک تکه از دنیای کثیف خودمون رو ببینیم ... یک تکه کثیف از خودمون ...
جمله بالا ( که از نظر بنده در رده یک جمله قصار تمام عیار قرار می گیره !!! ) یکی از دیالوگهای فیلم گنگستر آمریکایی هست ... شاید بشه اون رو اینطور ترجمه کرد : " نمی تونی قلب هر چیزی رو پیدا کنی و با خنجر سوراخش کنی " ... همین امروز بود که این فیلم رو دیدم و احتمالاً فردا هم یه جایی روی دیوار پیدا می کنم برای چسبوندن این نوشته تا همیشه جلوی چشمم باشه ... لااقل واسه مدتی که لازمه ....

امروز فرصتی دست داد تا فیلم گنگستر آمریکایی رو ببینم ... بعد از مدتها دوری از فیلمبازی ، دیدن این فیلم بنده رو حسابی سرحال آورد ... بنظرم این فیلم از اون دسته فیلمهایی هست که به یه بار دیدنش می ارزه ... فیلم از همون آغاز ، یعنی زمانیکه لوگوی کمپانی یونیورسال میاد روی تصویر ، با اون موسیقی دبش ( صد در صد موزیک متن این فیلم رو گیر میارم ... شک نکنید !!! ) می گه که " من متفاوتم " و پر بیراه هم نمیگه .... صحنه خشن آغازین که به ما حالی می کنه " با یه دنزل واشنگتن خشن و بد من " روبرو هستیم حرفی واسه گفتن نمی ذاره و به بیننده هشدار می ده : " اگه با این تیریپ فیلم حال نمی کنی باقی فیلم رو نبین داداش !!!... خصوصاً جاهایی که دنزل هست!!! " و اگر بیننده ، اهل اینجور فیلمها نیست به نفع خودشه این نصیحت و هشدار فیلم رو با جان و دل قبول کنه ...
خود من قبل از دیدن فیلم ، فقط اسمش رو شنیده بودم و البته می دونستم دو بازیگر بسیار بسیار محبوب بنده ( دنزل واشنگتن سیاه پوست و راسل کرو سفید پوست ) در این فیلم بازی دارند و از نظر من همین کافیست برای دیدن یه فیلم... .
همون افتتاحیه فیلم ( دنزل و سیگار و البته خون و مقدار زیادی آتش ) و صحنه بعد از اون که " جمعیت رو در روز شکرگزاری نشون می ده " میخ رو می کوبه و افرادی مثل بنده رو می کشونه هرجا که می خواد : صفحه کاملاً تاریکه ، یک در بالا می ره و تصویر روشن می شه و کم کم قامت یک نفر پیدا می شه که پشت به ما و رو به جمعیت ایستاده در حالیکه روز شکرگزاری رو تبریک می گه و بسته هایی رو داخل جمعیت پرت می کنه ... فکر می کنم صحنه "روز شکرگزاری " رو یه پنج شش باری دیدم ... اینطور بگم که اول دیدنِ فیلم ، سر همون صحنه گیر کردم : فیلمبرداری با دوربینِ روی دست از داخل جمعیت و رو به بالا آدم رو در موقعیت یکی از همون آدمهای داخل جمعیت قرار می ده که دست دراز کردن واسه کمک و این واقعاً حیرت انگیز بود ... بازی واشنگتن ( که در فیلمهای زیادی بچه مثبت بوده ) اینجا جالبه ، اون نقش فرانک لوکاس ( که یه امپراطوری توزیع مواد مخدر بپا می کرده و ظاهراً در واقعیت هم وجود داشته ) رو بازی می کنه و شخصیت جالبی در فیلم داره : در عین ریلکس بودن و حتی بنظر احساستی بودن ( توجه شود به مخ زدن دختر زیبا روی توسط او ) ، شدیداً خشن و بی رحم هست با عکس العملهای آنی ( توجه شود به خرد خاکشیر کردن کله و مغز یک بنده خدایی با پیانو در جمع مهمانان بازهم توسط او ) ... یه جور آدمی که حد وسط نداره ، یا صفرِ صفر یا یکِ یک ... اگه این شخصیت رو چند باری ببرید زیر رادیکال می رسید به آرش پرانتز نویس ، آخه از شما چه پنهون بنده هم همینطورم : شدیداً حد وسط ندارم یا صفر یا یک ( یه جورایی دیجیتال )...
البته از پلیس وظیفه شناس فیلم ( با بازی راسل کرو ) هم نباید بسادگی گذشت ... حدیث آدمهایی هست که می خوان پاک باشند ( یا اینطوری بنظر میاد !!! ) ... کسی که در نیوجرسی زندگی می کنه ( حتماً می دونید که زندگی در نیوجرسی یک فحشه !!! ) با یه ماشین مسخره ( که شبیه یه فحشه با چهار چرخ ) و البته شهره به درستکاری و امانت داری ... البته این حضرت آقا ... هیچی ولش ...
یه نکته دیگه هم اینکه اینجا همه خاکستری هستن ، چه سفیدها و چه سیاه ها ... البته این نظر بنده هست ...
با اینکه فیلم رو هنوز کامل ندیدم ( فعلاً پلیسها افتادند دنبال توزیع کننده های Blue Magic) ولی باید گفت گنگستر آمریکایی در کل فیلمی هست که فقط با گذاشتن دوربین روی یه سه پایه ساخته نشده و تک تک تصاویر کار شده ( کاش می شد بیشتر مثال می زدم !!! ) ، تصویر و موسیقی و بازی بهم گره خوردن فقط برای اینکه یک تکه از دنیای کثیف خودمون رو ببینیم ... یک تکه کثیف از خودمون ...