Sunday, May 18, 2008

خاطرات یک طرفدارِ افشین قطبی !!!

امروز عصر ، بین هیاهوی بوق آلودِ ملت لُنگ بدست ، برای تحویل گرفتن یه سفارش رفتم بیرون ... . جناب ، کار رو آماده کرده بودند و در حضور بنده با ظرافت مثال زدنی مشغول بسته بندی شدند . از اونجاییکه بسته بندی و نیز چپاندن فاکتورهای مربوطه مدتی طول کشید ، بنده نشستم روی یکی از صندلی ها و به در و دیوار زل زدم تا ضمن اینکه سرم گرم شه بینم سرجمع وسایلِ این بابا چقدری می ارزه !!! . بعد از مدتی کلنجاررفتن جناب با بسته بندی و خصوصاً فاکتورها !!! ایشون آمدند پیش بنده و بسته رو تحویل دادند ... البته ایشون به بنده شیرینی هم تعارف کردند ، در ابتدا بنده این شیرینی تعارف کردن رو گذاشتم به حساب " یک پذیرایی انسان دوستانه " در همین حین که بنده بدلیل این عمل شرافتمندانه این جناب ، برای جمیع رفتگان ایشون در حال ختم صلوات بودم جناب از بنده پرسید :
- نمی پرسید واسه چیه این شیرینی ؟؟؟
- بفرمایید ما هم در جریان باشیم
- شیرینی قهرمانی پرسپولیس !!! ... ها ... ها ... ها ...
پیش خودمان بماند ، بعد از این حرفِ ایشان در حالیکه بقیه شیرینی هم پرید در گلویم ، بنده همانطور که در دل می گفتم : داداش شمام بعله ؟؟؟ و در عجب بودم از ناشناختگی نوع بشر راهم رو گرفتم و در بین هیاهوی بوق آلودِ ملت لُنگ بدست آمدم خانه .

No comments: