Friday, January 06, 2006



بازنده ها و يه علامت سؤال گنده
...زياد سرش تو حساب نيست ، آخه اون جز دور و برياش كه كسي رو نديده ، اكثراً تو يه چهارديواري اسير بوده ، فقط همين ، مدام بهش گفتن : بيرون نرو ، كاري نكن ، نفس نكش !!! ولي اتفاق وقتي بخواد بيفته ، ميافته ... يه روز نگاه يه جفت چشم ميفته تو چشمش و ...
الان اون همه چيز رو باخته ، همه چيز رو ، اون الان يه بازنده واقعيه!!!
حالا موقع انتقام گرفتن دختر هست ، اون الان هيچي براش مهم نيست ، هيچ چي !!! براش مهم نيست كه ديگه چي از دست مي ده ، اصلاً مهم نيست ، هرچند تقصير خودش بوده ، ولي اون ديگران رو مقصر مي دونه ، دوستانش رو ، خانواده خودشو و البته پسراي كثيف رو... هر چند براي اشتباهي كه كرده مجازات شده ، اونهم مجازاتي سخت ، ولي بقيه رو مجازات مي كنه ، اون الان يه گرگ شده ، يه گرگ گرسنه كه فقط در كمينه ، در كمين طعمه ، پسر يا دخترش هم فرقي نداره !!! اون فقط مي خواد انتقام بگيره ، شايدم مي خواد كه تنها نباشه...
اين سرنوشت خيلي از آدمهاي دور و برمونه ، ديدنشون اونقدر ها هم سخت نيست ، آدمهايي آروم ، سر بزير و مؤدب ، كه حالا به هيولاهايي تبديل شدن كه تو جامعه ما مي لولن ، بقيه داستان رو شماها بهتر از من مي دونين ، ولي طبق معمول يه علامت سوال گنده باقي مي مونه : واقعاً تقصير كي بود؟؟؟ واينكه بازنده واقعي تو اين بازي كيه؟؟؟

1 comment:

Anonymous said...

بازنده بودن یا بردنده شدن براشون فکر نمی کنم مهم باشه فقط می خوان دلشون یکم فقط یکم آروم بگیره
اینکه تقصیرو گردن دیگران بندازن ممکنه خودشونو گول بزنن(اما موقتیه)بعدش چی؟آخرش چی؟
آرش واغعا" به چیزای خوبی اشاره میکنی و ممنون که نظری به اون زیبایی دادی + یا- بودنش زیلد فرق نمی کنه مهم اینه که تو میتونی به ای راحتی کمک کنی
از راهنماییت ممنون
موفق باشی