Tuesday, April 15, 2008

یک موجود سابقاً انسان !!!

خوانندگان پروپاقرص این وبلاگ احتمالاً متوجه تغییراتی ( هر چند کوچک ) در پرانتز شده اند . البته قرار بود پرانتز نابود شود ، اما فعلاً به مرمتش رضایت داده ام ، یکجور اُپتیمایز کردن ...

آرشیو این وبلاگ را که دید می زنم مو به تنم میخ طویله می شود ؛ از آن بخش پرانتز که بر روی سرور خدابیامرز " میهن بلاگ گوربگور شده " بود و به ناحق نیست ونابود شد که بگذریم ، باید گفت که پرانتز شوخی شوخی بخشی از گذشته بنده را در خود اسیر کرده است ، بعضی اوقات دلم می خواهد پرانتز را نیست و نابود کنم چون ریخت و ترکیبش و مطالبش مرا یاد گذشته ام می اندازد و همین تهوع آور است برایم . ولی بعضی اوقات آنرا موهبتی می دانم برای خود ، این پرانتز هیچ فایده ای که نداشته لااقل یک دوره از زندگی ام را در خود ذخیره کرده و این بخودی خود ارزشمند است ، البته شاید برخی نتوانند از لابلای سطورش ردی از زندگی نویسنده اش بیابند ، اما خود نویسنده حسابی رد زندگیش و افکارش را در آن می بیند و آنها را حس می کند : آیا روزی خواهد آمد که به بچه بودنم بخندم ، به گذشته نسبتاً احمقانه ام ... به اشتباهات فراوانم ... به فرصتهای طلایی که با هیچ معاوضه شان کردم ... آیا آنی خواهم شد که می خواهم ؟؟؟ به امید آن روز و فقط برای اینکه یادم بماند در آینده ای نچندان دور دقیقاً باید به چه بخندم این پرانتز را نگاه خواهم داشت ...

1 comment:

Anonymous said...

Salam
shookhihaye talkhe zendegi :
shayad bazi benazar beresan hata vaghti motavajashoon mishim ama eyne vaghiyatan va haghighat daran vali gheyre ghabele bavaran shayad behamin khater bashe ke barhao barha tekrar mishan