Friday, November 28, 2008

برزخ ، چاه ، زنان ، طوبی

جناب مصطفی مستور در داستان " چند روایت معتبر درباره برزخ " ( که شهروند امروز نسخه تعدیل شده اش را چاپ کرده بود و شما اگر مایلید کاملش را اینجا بخوانید ) بطور اساسی روانشناسی زن دوستی مردها را تصویر کرده . حالا این زن سوفیا باشد یا سارا باشد یا حتی زنی که " خال کوچکی در بهترین جای صورتش دارد " . حالا می خواهد " ساعت مچی صفحه بزرگ " داشته باشد یا " عینکی با قاب سبز رنگ " یا " دست بند نقره ای نازکی روی مچش " بسته باشد... در هر صورت راوی داستان " فکر بزرگ و تکان دهنده ای را ناگهان کشف می کند " و البته تعبیری برای طوبی ( درخت مقدس ) ارائه می دهد که جای تأمل دارد : " ... این که هر زن انگار شاخه ای بود از درختی مقدس که در یکی از آن میلیون ها خانه افتاده بود. این که خوشبختی یا داشتن همه آن شاخه های سبز است یا هیچ کدام " ... البته او مراقب بود تا در چاه های دلپذیر فرو نرود...

1 comment:

... said...

سلام آرش عزیز . خیلی جالبه حتما این مقاله رو میخونم . در ضمن میخواستم ازت بخاطر کامنت زیبایی که برام گذاشتی تشکر کنم . من هم معتقدم که بعداز مرگ در یک فضا و مکان دیگری که برای عقل و شعور ما انسانها در این دنیا اصلا قابل درک نیست , موجودیتی هست و به همین خاطر هم فکر میکنم آنهایی که رفتند اصلا مایل به برگشتن نیستند . این نهایت خودخواهی ماست که دوست داریم رفتنگانمون رو دوباره در کنارمونن داشته باشیم. در هرصورت باز مرسی و خوشحالم که با بلاگت آشنا شدم و حتما بزودی به دوستانم معرفیش خواهم کرد. حیفه که مطالبت خونده نشن . سبز باشی و همیشه آفتابی .