Thursday, October 30, 2008

گوریل های خوشبخت ، انسانهای نگون بخت !!!

در برخی جاهای دنیا کرور کرور جوان جویای همسر وجود دارد که برای تخلیه روانی خود ( بدلیل نداشتن همسر ) به هر کاری دست می زنند و در برخی جاهای دیگر از همان دنیا ، ملت ، نگران افسردگی ناشی از بی همسری یک گوریل پشت نقره ای هستند ... عجیب است نه ؟؟؟

لطفاً این دو مطلب را کنار هم بگذارید و نتیجه را با خود مرور کنید :

مطلب نخست : در صفحه شش روزنامه ایران ( دیروز ) مقاله ای چاپ شده با عنوان " آخرین چاره اندیشی ها برای پانزده میلیون جوان مجرد " ... مقدمه مقاله را برایتان می نویسم ( اگر مایل به مطالعه مقاله بطور کامل هستید لطفاً به اینجا بروید ) :
" نزدیک به پانزده میلیون دختر و پسر ایرانی هم اکنون در سن ازدواج قرار دارند که اگر ازدواج آنها با فاصله سنی چهار سال باشد ( که تقریباً همینطور است ) ، یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار دختر شانس ازدواج را از دست خواهند داد و هم اکنون نیز یک میلیون دختر بالای سی سال این شانس را از دست داده اند . " این وضعیت جوانان ( که اتفاقاً در گروه انسانها طبقه بندی می شوند ) در یکی از بخشهای دنیاست ...

مطلب دوم : حالا این مطلب را بخوانید از سایت MSnbc ( این مطلب مربوط به بیست و سوم اکتبر یعنی حدود یک هفته پیش است ) . خلاصه مطلب اینست که ظاهراً یک گوریل سی و شش ساله بنام Polo در یکی از باغ وحشهای هند ، مدتی می شود که همسرش را که از قضای روزگار اسم هم داشته ( Sumathi ) و گویا چهل و شش ساله هم بوده ( چطور به تفاهم رسیدند ؟؟؟ ) از دست داده و در نتیجه در حال حاضر بی یار و همدم است و از آنجاییکه این گوریل بسیار نایاب هم می باشد ( از نوع پشت نقره ای !!! ) مسؤولین باغ وحش بشدت بدنبال پیدا کردن یک جفت ( همسر مناسب ) برای این گوریل تنها هستند. ... لُب مطلب اینکه این گوریل از افسردگی حاد رنج می برد و ملت هم همانطور که گفتم شدیداً بدنبال یافتن یک جفت خوب برایش هستند ...

گذاشتید کنار هم این دو موضوع را ؟؟؟ نظرتان چیست ؟؟؟

Monday, October 27, 2008

اسطوره خدمت رسانی و چیزکی که در میان است !!!

خدمت رسانی مداوم هم کار می دهد دست آدم ... روز و شب و شب و روز کار کردن برای خدمت به ملت ، مصائبی دارد برای خودش ... اجانب می گویند نرخ بیکاری شده است ده درصد ، تورم شده است سی در صد و حالا هم گیر داده اند به پرزیدنت ما ....

نیویورک تایمز دیروز مقاله ای منتشر کرد و در این مقاله به بحث بیماری پرزیدنت احمدی نژاد پرداخت . البته مایی که در ایران هستیم گهگاه می شنویم ( البته فقط می شنویم !!! ) که جناب احمدی نژاد بدلایلی ( مثلاً کار کردن تا نیمه شب و ... ) کمی دچار ضعف می شوند . ولی نیویورک تایمز در این مقاله تا حدودی به شایعاتی که چند روزی است اینطرف و آنطرف منتشر می شود پرداخته و موضوع را بحرانی تر از یک ضعف ناشی از خستگی بدلیل خدمت رسانی مداوم می داند و بیان می کند که حال جناب پرزیدنت پنجاه و سه ساله کمی بحرانی تر از آن چیزی است که بنظر می رسد.

بنده فکر می کنم که این موضوع ، دنباله تبلیغاتی است که ابتدا خود ایران برای مردمی تر جلوه دادن پرزیدنت خود آغاز کرد و حالا با کشیدن عصاره آن از طرف خارجی ها ، این خارجی ها از همان تبلیغات در جهتی دیگر برای ما استفاده می کنند . ایران همیشه روی این موضوع که احمدی نژاد شبها تا دیر وقت کار می کند و زیر فشار کاری کمرش در حال خرد شدن است و خدمت رسانی به مردم او را دارد می کشد مانور می دهد و سعی دارد احمدی نژاد را تبدیل به اسطوره خدمت رسانی کند . ولی مقالاتی نظیر همینی که نیویورک تایمز منتشر کرده ، موضوع را جدی تر نشان داده و حتی با بیان اینکه همه رئیس جمهورهای ایران ( جز بنی صدر ) همیشه دوبار انتخاب شده اند و این جناب احمدی نژاد ( که آن اوایل خیلی ها سنگش را به سینه می زدند و الان نمی دانم چرا نمی زنند !!! ) شانسی برای انتخاب شدن برای بار دوم ندارد ، به قول بزرگان نظام ، شبیه براه انداختن نوعی جنگ روانی است .

البته بنده معتقدم که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها ...

Saturday, October 25, 2008

من شیعه هستم ؟؟؟

امروز سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام است ... البته این مطلبی که ملاحظه می کنید شاید کمی طنز بنظر برسد ، ولی مطمئناً قصد بی حرمتی به محضر آن امام را ندارم ... اگر دقت کنید این مطلب را بسیار تلخ خواهید یافت ...

امروز تلویزیون را که روشن کردم دیدم در شبکه دو یک بنده خدایی دارد عقرب می خورد ، کنجکاو شدم و مکثی کردم ، دیدم یکی دیگر دو خنجر ( یا چیزی شبیه آنرا ، چون بمنظور رفاه حال بیننده تصاویر را تار کرده بودند ) را در بدن فرو می کند و یکی دیگر سیخی چیزی را می خواهد وارد بدن دیگری کند ... خلاصه کمی از این چیزها نشان داد تا اینکه تصویر کات شد به یک برادر ریش دار خوش تیپی که بوی عطر مشهدی اش فضای خانه ما را پر کرد ... این برادر خوش تیپ ، رو به دوربین کمی معذرت خواهی کرد بدلیل تصاویری که نشان داده شد و گفت ما اینها را نشان شما دادیم تا آدم شوید ( عین عبارت یادم نیست ولی مطمئنم که مفهومش همین بود !!! ) ... کمی بعد دوربین تقلایی کرد و با مشقت و ضمن افتادن در یکی - دو دست انداز خود را عقب کشید و ما فهمیدیم که غیر از این جوان رعنا ، دو جوان خوش تیپ تر هم در استودیوی پخش زنده برنامه حضور دارند ... یکی جوان معممی بودند که درجه و رتبه شان را نفهمیدم و آن یکی هم گویا همکار همان جوان خوش تیپ اولی بودند که از قرار معلوم قرار بود با هم این برنامه را اداره کنند و مدام به هم جان جان می بستند ... القصه موضوع برنامه ظاهراً تبیین نظرات امام جعفر صادق ( ع ) برای ما بینندگان سراپا تقصیر بود و نیز بیان این موضوع که خطر در کمین است و مراقب فرق اسلامی باشید ( مثلاً صوفی ها و سنی ها و غیره ) ...

با خیال راحت بمنظور خلاص شدن از افاضات این دوستان ، زدم روی دکمه قرمز رنگی که بر روی ریموت کنترل تلویزیون مان به همین منظور تعبیه شده و خودم را حقیقتاً خلاص کردم ...

Friday, October 24, 2008

گینسی ها و عجیب ترین ملتهای دنیا !!!

این که مدتی است حال و حوصله درست و حسابی ندارم و مشکلات عدیده ای بر سر راهم سبز شده اند قبول ، ولی این باعث نمی شود که من از اتفاق بسیار خنده داری ( مسخره ، مضحک ، آبروبر یا هر اسم دیگری که بر آن می گذارید ) که چند وقت پیش در ایران رخ داد چیزی ننویسم ... باور کنید وقتی خواندم مطلب را و دیدم عکسها را آنچنان خندیدم که اشکم سرازیر شد... بطور ساده بگویم برایتان که بطور وحشتناکی ضایع شدیم ...

ایرانیان مدرک را خوردند !!! این تیتر تحقیرآمیزی است که رویترز در توصیف اتفاق بسیار مضحکی که چند روز پیش در ایران ( تهران ) رخ داد انتخاب کرده است . خلاصه داستان از این قرار است که ظاهراً ایران قصد داشته طولانی ترین ساندویچ شترمرغ جهان را درست کند و نامش را در کتاب گینس ثبت نماید ... این ساندویچ درست هم شد ( در پارک ملت ) و نمایندگان گینس هم آمدند تا این ساندویچ هزار وپانصد متری دست پخت ایرانیان را متر کنند ، اما فقط یک مشکل کوچک پیش آمد و آن اینکه بعد از متر کردن هفتصد متر از ساندویچ ، نمایندگان گینس به ته ساندویچ رسیدند ... ظاهراً نمایندگان گینس از یک سر ساندویچ مشغول متر کردن بودند و بطور همزمان ایرانیان حاضر در محل هم از سر دیگر ساندویچ مشغول خوردن آن و بدین صورت در نهایت این دو گروه بهم رسیدند !!!

چهارده تصویری که رویترز از این ماجرای محیرالعقول منتشر کرده ( خصوصاً پنج تصویر آخر مو بر تن آدم میخ طویله می کند ) عمق فاجعه را نشان می دهد. البته تا جاییکه من در عکسها می بینم خود ساندویچ سازان در حال پخش ساندویچ در بین مردم هستند ( موضوع چیست ؟؟؟ )... بهر حال با دیدن تصاویر دوازده و سیزده ( همینی که می بینید ) خود من بشخصه بسیار خندیدم ( حتماً توضیحات این عکسها را بخوانید ، بامزه است!!! )

در آخر باید بگویم که در این گزارش ( که خانم زهرا حسینیان هم زحمتش رو کشیدند ) برای مجسم کردن هرچه بهتر آنچه در پارک ملت رخ داده برای خواننده ، از توصیفاتی نظیر حمله کردن ، نابود شدن ساندویچ غول پیکر ظرف چند دقیقه و امثال آن استفاده شده که وخامت اوضاع را بخوبی نشان می دهد . نکته بامزه قضیه اینکه قرار است فیلم این ساندویچ را برای مسئولان گینس بفرستند که احتمالاً گینسی ها هم تصویر رکورد را برای ما خواهند فرستاد!!!






Saturday, October 11, 2008

شتر گاو پلنگ بر فراز ایران !!!

خبرگزاری فارس چند روز پیش ( سه شنبه ) خبر داد که جنگنده های ایرانی یک هواپیمای ناشناس آمریکایی !!! را که در حال چرخ زدن در آسمان ایران بوده مجبور به نشستن در فرودگاه مهرآباد کردند ... البته فارس در نهایت خبرش را اینگونه تصحیح کرد ...

" یک هواپیمای فالکن گلف استریم ساخت انگلیس که در اجاره یک شرکت رومانیایی بوده و شش سرنشین نظامی مجارستانی داشته در حال پرواز از ترکیه به افغانستان توسط تیزپروازان جمهوری اسلامی ایران مجبور به فرود شد !!! " ( به این می گویند یک شیر تو شیر درست و درمان )

همانطور که مشاهده کردید این هواپیما ( و کلهم اجمعین آنچه به آن مربوط بوده ) ظاهراً به همه جای دنیا ربط داشته الا به آمریکا ... آخ ی ی ی ش خیالمان راحت شد ...

اگر مایلید بیشتر بدانید :
خبر BBC News ( شنیده ها از شبکه العالم ، فارس ، توضیحات مقامات پنتاگون و کاخ سفید )



Tuesday, October 07, 2008

رنگین کمان انجیل

بیست و هفتم سپتامبر ، مجله ساینس بهترین تصاویر علمی سال 2008 را انتخاب کرد . درمیان این تصاویر یک تصویر سازی برای انجیل ( کارشده توسط کریس هریسون از دانشگاه کارنگی ملون ) وجود دارد که از نظر اینجانب بسیار جالبتر از سایر تصاویر بود ...


اگر حس وطن پرستی به شما اجازه می دهد یک سری به این آدرس متعلق به نشنال جئوگرافیک ( که معمولاً خلیج فارس را بنام خلیج عربی می شناسد ) بزنید و تصاویر انتخابی سال را ببینید ... خصوصاً توضیحات مربوط به تصویری را که مشاهده می کنید حتماً بخوانید ، تصویر جالبی است ، نموداری که بهم پیوستگی و ارتباط بین بخشهای انجیل را بصورت گرافیکی نشان می دهد : هزار و صد و هشتاد و نه فصل انجیل روی محور افقی یک نمودار ( پایین تصویر ) نشان داده شدند ( همان خطوط سفید رنگی که شبیه قندیل هستند ) ؛ طول هر کدام از این خطوط ( قندیلها ) نشانگر تعداد آیات آن فصل است . کمانهایی هم که در بالای نمودار می بینید شصت و سه هزار و هفتصد و هفتاد و نه ارجاع فصول به یکدیگر را نشان می دهد ...

در کل بازنمایی زیبا و جالبی بود ...

مطلب مرتبط : هدیه نانومتری




Sunday, October 05, 2008

گُلی و جَک !!!

گلشیفته فراهانی در کنار دی کاپریو ، راسل کرو و جلوی دوربین ریدلی اسکات ؟؟؟ خدایا فردا دیگر چه خواهیم شنید ؟؟؟

این بازیگر را زمانی که کوچولو بود در فیلم " درخت گلابی " دیدیم ، با موهایی کاموایی ... چند وقت پیش هم در سنتوری مهرجویی بصورت قاچاقی دیدیمش ( بگذریم که آقای مهرجویی آنقدر آه و نفرین کرد ما را آنقدر گفت هر کسی که فیلم دزدی سنتوری را ببیند انشاء الله خیر نبیند که کوفتمان شد آن فیلم !!! ) حالا نگاهش کنید !!! بزرگ شده ... در هالیوود با بزرگان می پرد ... با « جکِ تایتانیک » همبازی شده ( دی کاپریو در فیلم الماس خونین محشر بود ، محشر !!! ) و نیز با راسل کرو ( که این یکی را خیلی می پسندم ) . شخصی بنام ریدلی اسکات هم بازی اش را رهبری می کند ( ریدلی اسکات هم که نیاز به معرفی ندارد و همین چند وقت پیش درباره گنگستر آمریکای اش نوشتم ) ... دوباره این عکس را ببینید ، دیدید ؟؟؟ بنظر کاموایی است موهایش ؟؟؟ فکر نمی کنم !!! اصل است ... برایش بد نشود ... بگذریم ...

گلشیفته فراهانی با یک خیز جانانه که چند سالی است دارد بر می دارد ( بازی اش در اشک سرما یادتان هست ؟؟؟ ) ، یک جهش جانانه ای انجام داده که نتیجه اش پرتاب به ناف صنعت فیلمسازی جهان ( هالیوود را عرض می کنم ) بوده ... ایفای نقش یک پرستار عرب بنام عایشه در فیلم Body of Lies ( ریدلی اسکات ) پیشرفت خوبی است برایش ... هرچند با منتشر شدن خبر بازی او در این فیلم ، در ایران سر و صداهایی برپاشد ، ولی در نهایت تمامی مخالفان دریافتند که نباید ساز مخالف کوک کنند ( لااقل فعلاً نباید اینکار را کنند ) ... محاکمه گلشیفته بخاطر اینکه چرا رفته آمریکا ، چرا روسری اش عقب بوده ، چرا لباسش آن بوده ، چرا موهایش کاموایی نبوده ( مثل زلیخای سریال یوسف پیامبر ) فعلاً در حالت standby است تا ببینیم چه می شود...

فیلم چهار پنج روز دیگر ( دقیقاً دهم همین اکتبری که تویش هستیم ) اکران می شود و البته من تا آن زمان نه چیزی از فیلم می خوانم و نه چیزی می شنوم ، نمی خواهم تا زمانیکه عزیزان قاچاقچی ، فیلم را از سینماهای آمریکا می دزدند و می دهند دست ما در مورد فیلم چیز زیادی بدانم ... می خواهم سورپرایزتر شوم ... بی صبرانه منتظرم ...

Saturday, October 04, 2008

آنتالیا : شهر گناه !!!

این مطلب برای خودم بسیار جالب است و بنظر بنده ذهن خلاق و سیال گردانندگان تورهای مسافرتی را بوضوح نمایان می سازد ... وقتی رئیس جمهور بدلایل اخلاقی پرواز مستقیم به آنتالیا ( ترکیه ) را ممنوع کرد ، تورهای مسافرتی اقدامات جالبی کردند ... این موضوع را خودم دنبال کردم و بد نیست شما هم ببینید ...

« روزی روزگاری بر روی کره زمین مکانی وجود داشت که بین ایرانی ها بسیار مشهور بود و محبوب ، این جای مشهور و محبوب که یک ساحل درست و درمان و بسیار باحال هم ضمیمه اش بود آنتالیا نام داشت ... »

نوشته های بالا بخشی از یک داستان تاریخی نبود و اینکه چرا افعال گذشته در آن بکار رفته است را هم متوجه خواهید شد ( البته اگر در جریان موضوع نباشید ) :

مدتها بود که ایرانی هایی که دست شان به دهانشان می رسید ، همین که تعطیلی گیر می آورند بجای اینکه بروند شمال ، سوار بر طیاره می شدند و یکراست می رفتند آنتالیا ... بطوریکه دیگر آنتالیا شده بود بهشت ایرانیان خوش ذوق !!! ایرانی جماعت هم کاری نمی کند ، ولی وقتی تصمیم گرفت کاری کند سنگ تمام می گذارد ( گویا کلکسیونی از گناهان کبیره و صغیره شناخته شده و شناخته نشده در ابعاد مختلف توسط ایرانی ها در آنتالیا رخ داده ) ... همین باعث شد که آوازه ایرانیانی که در سواحل آنتالیا پرسه می زدند در دنیا چرخید و چرخید و چرخید و بالاخره رسید به پرزیدنت احمدی نژاد ... ایشان هم فی لافور اقدام کردند و برای نجات آبروی ملت ، پرواز مستقیم به آنتالیا را از لیست پروازهای این مملکت خارج نمودند !!! ... بدین ترتیب بود که ایرانیان خوش ذوق از این پس می بایست برای رساندن خود به سواحل زیبای آنتالیا و استفاده از مواهب طبیعی و غیر طبیعی آن ابتدا به استانبول تشریف برده و از آنجا بروند آنتالیا ...

هنوز جای خنده دارش را نگفتم :

بعد از اینکه آنتالیا به نوعی شد سین سیتی (SinCity ) و رفتن به آنجا تعبیری از انجام گناهان کبیره محسوب می شد ، تورهای مسافرتی که اساساً از راه بردن ملت به جاهای دیدنی دنیا علی الخصوص سین سیتی های دنیا ارتزاق می کنند ، به فکر چاره افتادند و نتیجه چاره جویی های آنها شد این ( به تصاویر دقت کنید ... موارد مهم را در تصاویر مشخص کرده ام !!! ) . البته این آغاز کار بود و آنها خلاقیت های بیشتری هم بخرج دادند ؛ این و این هم نمونه های دیگری از راه حلهای ارائه شده هستند . همانطور که دقت کرده اید آنتالیا تبدیل شده است به آننالیا ، استانبول و حتی آنتاکیا !!! این که دیگر معرکه است : آننالیا نوشته شده است ، ولی یک ستاره نقطه مانند روی حرف " ن " دوم گذاشته اند تا تقریباً کلمه ، " آنتالیا " خوانده شود ... نمونه دیگر هم که رسماً آنتالیا را نوشته " آنتاکیا " ... البته بنده در ابتدا کمی به اطلاعاتم شک کردم و گفتم شاید واقعاً این آگهی ها درست است ؛ پس دست بکار شدم و با یکی از همین تورهایی که در تصویر دیدید تماس گرفتم :

- ببخشید این آننالیا کجاست ؟؟؟

-همون آنتالیاست !!!

و به یکی دیگر هم زنگ زدم :

-این آننالیا کجاست ؟؟؟

-بو و و و و و و ق !!!

حرفی باقی می ماند ؟؟؟ گمان نکنم ... واضح تر از این ؟؟؟




Thursday, October 02, 2008

رؤیت شد ؟؟؟ چی ی ی ی می گی ی ی ی !!!

من هنوز سر در نیاوردم که سیستم اعلام عید سعید فطر در کشور ما بر چه مداری می گردد ؟؟؟ خصوصاً امسال که شدیداً عجیباً غریبا بود ...


بنده این همه سال از خداوند عمر گرفته ام هنوز بخاطر نمی آورم که سالی این ماه رمضان بدون شک و شبهه به شوال تبدیل شده باشد و همیشه یکی از مشکلات بزرگ اسلام ( و بهتر بگوییم شیعه ) همین رؤیت هلال ماه شوال بوده است ، بطوریکه هر ساله سنی ها و خاندان آل سعود و کلاً غیر شیعه ها ( یا بهتر بگوییم غیر ایرانی ها ) در تمامی قلمرو مسلمین بسادگی آب خوردن این هلال را رؤیت می کردند ، ولی ما همچنان چشممان به تلویزیون بود و گوشمان به رادیو که کِی اعلام می شود " هلال ماه شوال در کشور رؤیت شد ... " معمولاً هم صبح که از خواب پا می شدیم تازه می فهمیدیم این ماه را یک کسی دیده و شوال بودن آن روز صبح اثبات می شد ...

اما ماجرای امسال بکلی متفاوت است ، امسال تقریباً بی دردسر ماه رمضان شروع شد و از همه مهمتر اینکه بدون درد سر هم به پایان رسید و این بدون دردسر به پایان رسیدن ماه رمضان و قاطعیت علما در اعلام روز دهم مهرماه بعنوان اول شوال از آن ماجراهای عجیبی است که هر از گاهی در مملکت ما روی می دهد ... اگر شما می دانید که این وسط چه اتفاقی افتاده به ما هم بگویید تا بدانیم ...

در ضمن عیدتان مبارک و طاعات و عبادات همگی شما هم قبول درگاه حق ...