سال نو شد ... آخ جان !!!
عید شد سال نو مبارک ... این هم اولین پست امسال که ام پی تری وار برایتان می نویسم...
یکم : روزهای پایانی اسفند که آدم خود را مهیا می کند برای سال نو همیشه برایم جذابتر از خود سال نو بوده ... تلاش می کنی نو شوی ( از هر نظر ) و برسانی خودت را به سال نو ... هیجانش از خود تحویل سال بیشتر است ...
دوم : سبزه هفت سین ما را فقط باید ببینید... محشری است برای خودش... به ما توصیه کردند که " کوزه سبز نکنید ... بد یمن است " ؛ ما که سبز کردیم و چه سبز هم شده ... انشاالله خوبی و خوشی بهمراه بیاورد ... اگر این دو سبزه را یکی حساب کنیم ، با این حساب سفره ما هشت سین ( یا شاید نه سین ) دارد ... با عرض پوزش از سنت دیرینه ایرانی ...
سوم: سر تحویل سال حسابی دعا کردم ( به روش خودم ) خیلی مشکلات دارم که دو سه تایشان مهمترند ، از خدا خواستم که نیرو دهد و مجال دهد و کمک کند تا حلشان کنم ( و حلشان کنیم ) و اشتباهات گذشته ام را جبران کنم ( و جبران کنیم ) می دانم ( تقریباً می دانم ) اشکالاتم کجا بوده ... امیدوارم فرصت و توان جبران داشته باشم... چیزهای دیگری هم خواستم که خصوصی اند ، می بخشید !!!
چهارم : خیلی جالب بود برایم که بدانم امسال چه نامگذاری می شود ( علاوه بر نام گاو ) و همین باعث شد پیامهای نوروزی مقامات ارشد کشور را که بعد از تحویل سال از تلویزیون پخش می شد گوش کنم . همانطور که حتماً می دانید امسال سال " اصلاح الگوی مصرف " نامگذاری شده و راستش را بخواهید احساس خوبی ندارم نسبت به این عنوان . نمی شود رویش مانور دارد ، از هر طرف به این عنوان نگاه می کنی باید یک چیزی از جیب بگذاری .... اینطور نیست؟؟؟ باز سال قبل را می شد کاری کرد ( نوآوری و شکوفایی ) اما امسال را خدا رحم کند ، بگمانم قحطی چیزی در راه است...شاید بعداً مفصل تر نوشتم در این باره...
پنجم : یکی از مشکلات من تبریک گفتن تلفنی سال نو است ؛ مثلاً خاله ای دارم که از مادرم کوچکتر است ، طبق رسوم نانوشته ، کوچکتر باید به بزرگتر سال نو را تبریک بگوید، با این حساب باید خاله به خواهر خود ( یعنی مادر بنده ) زنگ بزند ، از طرفی منهم باید به خاله زنگ بزنم ... کدام زودتر باید زنگ بزنیم ... این از آن پارادوکسهای اساسی مختص ایرانی ها است ... از ارسال پیامک هم نگویم که اشکتان در می آید ... سیستم شرکت ارتباطات سیار و ایرانسل به گمانم ترکید ... ولی خودمانیم چه پولی به جیب می زنند این مخابراتی ها ...
ششم : برنامه های تحویل سال پنج شبکه ( چهارتای سراسری و یکی استانی ) را دیدم ... شبکه یک دکورش جالب بود ولی من بین شبکه دو و سه در نوسان بودم و نیم نگاهی به این و نیم نگاهی به آن داشتم ... تلویزیون ما شدیداً داشت با ماهواره مقابله می کرد و برای پیروزی از هیچ کاری هم فروگذار نکرد : فرزاد حسنی را آورد ... فروتن را آورد ... حسام نواب صفوی و احسان خواجه امیری را آورد ( که این دو نفر تقریباً پای ثابت برنامه های تحویل سال این چند ساله هستند ) و امین حیایی را آورد ( که نمی دانم چرا هیکلش افت کرده بود ) و امین حیایی بطور زنده خواند ... استاد افتخاری را آورد ( که در کسری از ثانیه در دو شبکه حضور داشت) و استاد دکتر اصفهانی را آورد با گروهش (دکتر حسابی موهایش ریخته بود !!! ) ... شبکه استانی که در این بین بدترین بود از هر نظر که بگویید ...
هفتم : مهران مدیری مرد دو هزار چهره را برای پخش در نوروز آماده دارد ... باید جالب شده باشد ... مرد هزار چهره اش ( که عید سال پیش پخش شد ) خوب بود ( تیتراژش محشر بود !!! ) ولی کمی باعث حاشیه سازی شد ... از مدیری خوشم می آید ، نه به این خاطر که همه از او خوششان می آید ، مدیری انسان عجیبی است و در کار خود خبره ... انسانهای عجیب و در کارشان خبره هم برای من قابل احترام و دوست داشتنی هستند... در ضمن امشب که جمعه شب باشد سریال یوسف پیامبر (ع) را داد که این قسمت دیگر از آن قسمتهایی بود که راست کار پرانتز است... مدتهاست برای این سریال می خواهم چیزی بنویسم و کم کمک دارد موقعش می رسد... به این قسمت هم اشاره خواهم کرد...
عید شد سال نو مبارک ... این هم اولین پست امسال که ام پی تری وار برایتان می نویسم...
یکم : روزهای پایانی اسفند که آدم خود را مهیا می کند برای سال نو همیشه برایم جذابتر از خود سال نو بوده ... تلاش می کنی نو شوی ( از هر نظر ) و برسانی خودت را به سال نو ... هیجانش از خود تحویل سال بیشتر است ...
دوم : سبزه هفت سین ما را فقط باید ببینید... محشری است برای خودش... به ما توصیه کردند که " کوزه سبز نکنید ... بد یمن است " ؛ ما که سبز کردیم و چه سبز هم شده ... انشاالله خوبی و خوشی بهمراه بیاورد ... اگر این دو سبزه را یکی حساب کنیم ، با این حساب سفره ما هشت سین ( یا شاید نه سین ) دارد ... با عرض پوزش از سنت دیرینه ایرانی ...
سوم: سر تحویل سال حسابی دعا کردم ( به روش خودم ) خیلی مشکلات دارم که دو سه تایشان مهمترند ، از خدا خواستم که نیرو دهد و مجال دهد و کمک کند تا حلشان کنم ( و حلشان کنیم ) و اشتباهات گذشته ام را جبران کنم ( و جبران کنیم ) می دانم ( تقریباً می دانم ) اشکالاتم کجا بوده ... امیدوارم فرصت و توان جبران داشته باشم... چیزهای دیگری هم خواستم که خصوصی اند ، می بخشید !!!
چهارم : خیلی جالب بود برایم که بدانم امسال چه نامگذاری می شود ( علاوه بر نام گاو ) و همین باعث شد پیامهای نوروزی مقامات ارشد کشور را که بعد از تحویل سال از تلویزیون پخش می شد گوش کنم . همانطور که حتماً می دانید امسال سال " اصلاح الگوی مصرف " نامگذاری شده و راستش را بخواهید احساس خوبی ندارم نسبت به این عنوان . نمی شود رویش مانور دارد ، از هر طرف به این عنوان نگاه می کنی باید یک چیزی از جیب بگذاری .... اینطور نیست؟؟؟ باز سال قبل را می شد کاری کرد ( نوآوری و شکوفایی ) اما امسال را خدا رحم کند ، بگمانم قحطی چیزی در راه است...شاید بعداً مفصل تر نوشتم در این باره...
پنجم : یکی از مشکلات من تبریک گفتن تلفنی سال نو است ؛ مثلاً خاله ای دارم که از مادرم کوچکتر است ، طبق رسوم نانوشته ، کوچکتر باید به بزرگتر سال نو را تبریک بگوید، با این حساب باید خاله به خواهر خود ( یعنی مادر بنده ) زنگ بزند ، از طرفی منهم باید به خاله زنگ بزنم ... کدام زودتر باید زنگ بزنیم ... این از آن پارادوکسهای اساسی مختص ایرانی ها است ... از ارسال پیامک هم نگویم که اشکتان در می آید ... سیستم شرکت ارتباطات سیار و ایرانسل به گمانم ترکید ... ولی خودمانیم چه پولی به جیب می زنند این مخابراتی ها ...
ششم : برنامه های تحویل سال پنج شبکه ( چهارتای سراسری و یکی استانی ) را دیدم ... شبکه یک دکورش جالب بود ولی من بین شبکه دو و سه در نوسان بودم و نیم نگاهی به این و نیم نگاهی به آن داشتم ... تلویزیون ما شدیداً داشت با ماهواره مقابله می کرد و برای پیروزی از هیچ کاری هم فروگذار نکرد : فرزاد حسنی را آورد ... فروتن را آورد ... حسام نواب صفوی و احسان خواجه امیری را آورد ( که این دو نفر تقریباً پای ثابت برنامه های تحویل سال این چند ساله هستند ) و امین حیایی را آورد ( که نمی دانم چرا هیکلش افت کرده بود ) و امین حیایی بطور زنده خواند ... استاد افتخاری را آورد ( که در کسری از ثانیه در دو شبکه حضور داشت) و استاد دکتر اصفهانی را آورد با گروهش (دکتر حسابی موهایش ریخته بود !!! ) ... شبکه استانی که در این بین بدترین بود از هر نظر که بگویید ...
هفتم : مهران مدیری مرد دو هزار چهره را برای پخش در نوروز آماده دارد ... باید جالب شده باشد ... مرد هزار چهره اش ( که عید سال پیش پخش شد ) خوب بود ( تیتراژش محشر بود !!! ) ولی کمی باعث حاشیه سازی شد ... از مدیری خوشم می آید ، نه به این خاطر که همه از او خوششان می آید ، مدیری انسان عجیبی است و در کار خود خبره ... انسانهای عجیب و در کارشان خبره هم برای من قابل احترام و دوست داشتنی هستند... در ضمن امشب که جمعه شب باشد سریال یوسف پیامبر (ع) را داد که این قسمت دیگر از آن قسمتهایی بود که راست کار پرانتز است... مدتهاست برای این سریال می خواهم چیزی بنویسم و کم کمک دارد موقعش می رسد... به این قسمت هم اشاره خواهم کرد...